راهنمای جامع بیماریهای سیبزمینی:
سیبزمینی به عنوان یکی از محصولات کشاورزی استراتژیک در سراسر جهان، نقش حیاتی در امنیت غذایی ایفا میکند. با این حال، این گیاه ارزشمند در طول دوره رشد خود با تهدیدات مختلفی از جمله بیماریهای قارچی و باکتریایی مواجه است که میتوانند خسارات قابل توجهی به کمیت و کیفیت محصول وارد کنند. آشنایی دقیق با عوامل بیماریزا، علائم، شرایط گسترش و روشهای کنترل و پیشگیری، برای هر کشاورز و کارشناس حوزه کشاورزی امری ضروری است. در این مقاله جامع، به بررسی چهار بیماری مهم سیبزمینی شامل اسکب معمولی، شانکر ریزوکتونیایی، لکه موجی (آلترناریا) و پژمردگی فوزاریومی میپردازیم و راهکارهای مدیریتی نوین و مؤثری را برای مقابله با آنها ارائه خواهیم داد. هدف ما ارائه اطلاعاتی کاربردی و علمی است تا شما را در مسیر تولید محصولی سالم و با کیفیت یاری رساند.
اسکب معمولی سیبزمینی: شناخت دقیق، پیشگیری و درمان
یکی از بیماریهای رایج و خسارتزا در مزارع سیبزمینی، اسکب معمولی است. این بیماری با تحت تأثیر قرار دادن کیفیت ظاهری غدهها، بازارپسندی آنها را به شدت کاهش میدهد و میتواند زیان اقتصادی قابل توجهی به کشاورزان وارد کند.
عامل بیماری اسکب معمولی چیست؟
عامل اصلی این بیماری، باکتریهایی از جنس Streptomyces هستند. گونههای متعددی از این باکتری میتوانند باعث ایجاد اسکب شوند، اما مهمترین و شناختهشدهترین آنها گونههای S. scabies و S. turgidiscabies هستند. این باکتریها خاکزی بوده و قادرند برای مدت طولانی در خاک و روی بقایای گیاهی آلوده زنده بمانند. آنها با تولید توکسینهایی نظیر تاکسترومین، باعث ایجاد ضایعات مشخص بر روی پوست غده سیبزمینی میشوند.
گستردگی و علائم خسارت اسکب معمولی
بیماری اسکب معمولی تقریباً در تمام مناطق کشت سیبزمینی در جهان، از جمله ایران، مشاهده میشود. علائم بیماری عمدتاً روی پوست غدهها ظاهر میشود و بسته به گونه باکتری، شرایط محیطی و حساسیت رقم سیبزمینی، میتواند متفاوت باشد. نشانههای رایج شامل موارد زیر است:
- لکههای قهوهای تا تیره: این لکهها ممکن است سطحی، کمی برجسته یا حتی فرورفته باشند.
- ضایعات چوبپنبهای: بافت آسیبدیده ظاهری خشک، خشن و چوبپنبهای پیدا میکند.
- انواع ضایعات:
- اسکب سطحی (Surface scab): لکههایی با رنگ روشنتر و اغلب بدون عمق زیاد.
- اسکب برجسته (Raised scab): ضایعات به صورت برجستگیهایی روی سطح غده ظاهر میشوند.
- اسکب حفرهای یا عمیق (Pitted scab): جدیترین نوع آسیب که در آن حفرههایی با عمقهای متفاوت روی پوست و حتی گوشت غده ایجاد میشود. این نوع اسکب بیشترین تأثیر منفی را بر کیفیت و بازارپسندی محصول دارد و میتواند در فرآوری صنعتی سیبزمینی نیز مشکلساز شود.
آسیبهای ناشی از اسکب معمولی، علاوه بر کاهش ارزش تجاری محصول، میتوانند ورود سایر عوامل بیماریزای ثانویه را نیز تسهیل کنند.
شرایط ایدهآل برای گسترش اسکب معمولی
شناخت شرایط محیطی مؤثر در گسترش اسکب، کلید اصلی در مدیریت و پیشگیری از آن است. این باکتری در شرایط خاصی فعالیت بیشتری از خود نشان میدهد:
- خشکی خاک: خاکهای نسبتاً خشک، به ویژه در مراحل اولیه تشکیل و رشد غدهها (تقریباً ۲ تا ۶ هفته پس از شروع غدهزایی)، شرایط را برای آلودگی مساعدتر میکنند.
- گرمای خاک: دمای بهینه برای فعالیت باکتری عامل اسکب معمولاً بین ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتیگراد است.
- pH خاک: این بیماری در خاکهای با pH بالاتر از ۵.۲ شیوع بیشتری دارد. در واقع، در خاکهای اسیدی با pH کمتر از ۵.۲، رشد و فعالیت باکتری Streptomyces به شدت محدود یا متوقف میشود. به همین دلیل، اصلاح pH خاک یکی از راهکارهای مدیریتی محسوب میشود.
- تهویه خاک: خاکهایی با تهویه مناسب و بافت سبک (شنی) ممکن است بیشتر مستعد ابتلا باشند، زیرا سریعتر خشک میشوند.
چرخه زندگی باکتری اسکب معمولی
باکتری عامل اسکب معمولی عمدتاً از طریق مواد آلی موجود در خاک تغذیه میکند و میتواند به صورت ساپروفیت برای مدت طولانی در خاک زنده بماند. چرخه بیماری به شرح زیر است:
- بقای عامل بیماری: باکتری در خاک، روی بقایای گیاهی آلوده و حتی روی غدههای بذری آلوده زمستانگذرانی میکند.
- انتشار: انتشار باکتری میتواند از طریق آبیاری (به خصوص آبیاری سطحی)، باد، ادوات و ماشینآلات کشاورزی آلوده، و جابجایی خاک صورت گیرد. غدههای بذری آلوده نیز نقش مهمی در انتقال بیماری به مزارع جدید دارند.
- آلودگی اولیه: آلودگی معمولاً در مراحل اولیه رشد و توسعه غدهها، زمانی که پوست آنها هنوز جوان و حساس است، آغاز میشود. باکتری از طریق روزنههای طبیعی موجود در سطح غده (lenticels) یا زخمهای بسیار کوچک و آسیبهای مکانیکی وارد غده میشود.
- رشد و توسعه بیماری: پس از ورود، باکتری در لایههای سلولی سطحی پوست غده شروع به رشد و تکثیر میکند. معمولاً سه لایه از سلولهای پوستی تحت تأثیر قرار میگیرند. فعالیت باکتری و تولید توکسین توسط آن منجر به مرگ این سلولها میشود.
- واکنش گیاه و تشکیل ضایعه: گیاه در پاسخ به این آسیب، با تولید لایههای چوبپنبهای در زیر منطقه آلوده، سعی در محدود کردن گسترش باکتری دارد. این فرآیند دفاعی منجر به تشکیل ضایعات مشخص و پوستهپوسته شدن سطح غده میشود که همان علائم اسکب هستند.
روشهای کنترل و پیشگیری از اسکب معمولی
مدیریت بیماری اسکب معمولی نیازمند یک رویکرد یکپارچه و استفاده از چندین روش به صورت همزمان است. هیچ روش واحدی به تنهایی قادر به کنترل کامل این بیماری نیست.
اهمیت رطوبت خاک در کنترل اسکب
یکی از مؤثرترین روشهای غیرشیمیایی برای کنترل اسکب، حفظ رطوبت مناسب خاک، به ویژه در دوره حساس تشکیل و رشد اولیه غدهها است. آبیاری منظم و کافی در این دوره (معمولاً از زمان گلدهی تا چند هفته پس از آن) میتواند به طور قابل توجهی از شدت آلودگی بکاهد. خاک مرطوب، شرایط را برای باکتریهای رقیب و آنتاگونیست Streptomyces مساعدتر کرده و همچنین ممکن است مستقیماً بر فیزیولوژی روزنههای غده تأثیر گذاشته و ورود باکتری را دشوارتر کند.
نقش تناوب کشت در کاهش جمعیت باکتری
تناوب کشت با گیاهان غیرمیزبان یک استراتژی بلندمدت و مؤثر در کاهش جمعیت باکتری عامل اسکب در خاک است. کشت گیاهانی مانند غلات (گندم، جو، ذرت)، یونجه، شبدر و سایر حبوبات میتواند به کاهش اینوکلوم (مایه تلقیح) باکتری در خاک کمک کند. توصیه میشود از تناوب با گیاهان میزبان دیگر مانند چغندرقند، هویج و شلغم که آنها نیز به برخی گونههای Streptomyces حساس هستند، خودداری شود یا با احتیاط انجام گیرد. دوره تناوب حداقل ۳ تا ۴ ساله توصیه میشود.
انتخاب ارقام مقاوم به اسکب
استفاده از ارقام سیبزمینی مقاوم یا متحمل به اسکب یکی از بهترین و اقتصادیترین روشهای پیشگیری است. اگرچه هیچ رقمی به طور کامل به تمام گونههای Streptomyces مقاوم نیست، اما ارقامی وجود دارند که حساسیت کمتری به این بیماری نشان میدهند. در هنگام انتخاب رقم، مشورت با کارشناسان کشاورزی منطقه و توجه به سابقه بیماری در مزرعه ضروری است.
کنترل شیمیایی اسکب معمولی
اگرچه کنترل شیمیایی اسکب به طور مستقیم و کامل دشوار است، اما برخی ترکیبات و اقدامات میتوانند به کاهش شدت بیماری کمک کنند:
- گوگرد و ترکیبات گوگردی: استفاده از گوگرد کشاورزی (به فرم پودری یا گرانوله) برای کاهش pH خاک در خاکهای قلیایی میتواند مؤثر باشد. این کار باید با دقت و بر اساس آزمایش خاک انجام شود، زیرا کاهش بیش از حد pH میتواند برای رشد سیبزمینی مضر باشد.
- قارچکشها و کودهای خاص:
- تیویتجت (Thiovit Jet): این قارچکش که حاوی گوگرد میکرونیزه است، میتواند به میزان ۲.۵ تا ۵ کیلوگرم در هکتار همراه با آبیاری و در ترکیب با کودهای NPK با پتاسیم بالا مورد استفاده قرار گیرد. گوگرد موجود در آن علاوه بر اثر تغذیهای، میتواند به کنترل سطحی باکتری و بهبود شرایط خاک کمک کند.
- کودهای اسید هیومیک: استفاده چند نوبته از کودهای حاوی اسید هیومیک در طول فصل رشد میتواند به بهبود ساختار خاک، افزایش ظرفیت نگهداری آب و فعالیت میکروارگانیسمهای مفید خاک کمک کرده و به طور غیرمستقیم در کاهش بیماری مؤثر باشد.
- سولفات منگنز، تیوسولفات پتاسیم و تیوسولفات کلسیم: گزارش شده است که کاربرد این ترکیبات از طریق آبیاری میتواند در کاهش شدت اسکب مؤثر باشد. منگنز به عنوان یک عنصر ریزمغذی در فعالسازی برخی آنزیمهای دفاعی گیاه نقش دارد و ترکیبات تیوسولفات نیز ممکن است اثرات ضد میکروبی خفیفی داشته باشند یا با تأثیر بر pH ریزمحیط اطراف غده، شرایط را برای باکتری نامساعد کنند.
لازم به ذکر است که ضدعفونی غدههای بذری با برخی ترکیبات نیز میتواند به کاهش انتقال بیماری از طریق بذر کمک کند، اما تأثیر چندانی بر آلودگی ناشی از باکتری موجود در خاک مزرعه ندارد.

اسکب معمولی
شانکر ریزوکتونیایی سیبزمینی: علائم و راهکارهای مبارزه
شانکر ریزوکتونیایی، که با نامهای دیگری همچون “ساقه سیاه” یا “پوست سیاه” نیز شناخته میشود، یکی دیگر از بیماریهای قارچی سیبزمینی است که توسط قارچ Rhizoctonia solani ایجاد میشود. این قارچ دارای دامنه میزبانی وسیعی است و میتواند به محصولات مختلفی آسیب برساند.
علائم شانکر ریزوکتونیایی بر روی غده و ساقه
علائم این بیماری بسته به مرحله رشد گیاه و بخش آلوده شده متفاوت است:
- روی غدهها (پوست سیاه یا Black Scurf): مشخصترین علامت روی غدههای سیبزمینی، ظهور ساختارهای کوچک، سیاه رنگ، برجسته و نامنظم به نام “اسکلروت” یا “پولک سیاه” است. این اسکلروتها در واقع تودههای متراکمی از میسلیوم قارچ هستند که به سطح پوست غده چسبیدهاند. نکته مهم این است که این پولکهای سیاه با شستشو از روی غده جدا نمیشوند، اما با ناخن یا یک شیء تیز به راحتی میتوان آنها را از سطح غده جدا کرد. این علامت معمولاً تأثیر زیادی بر کیفیت خوراکی و انبارمانی غده ندارد، اما ظاهر آن را ناپسند کرده و ارزش بذری آن را به شدت کاهش میدهد.
- روی ساقههای زیرزمینی و جوانهها (شانکر یا Canker): در مزرعه، این قارچ میتواند به جوانههای در حال رشد و بخش زیرزمینی ساقه حمله کرده و زخمها یا شانکرهایی با اندازههای مختلف ایجاد کند. این زخمها معمولاً قهوهای تیره تا سیاه رنگ هستند و میتوانند باعث مرگ جوانهها قبل از خروج از خاک (مرگ گیاهچه) یا ضعف بوتهها شوند. در صورتی که این زخمها دور تا دور ساقه را فرا بگیرند، جریان آب و مواد غذایی مختل شده و ممکن است منجر به پژمردگی، زردی و حتی مرگ بوته شود.
- علائم دیگر: گاهی اوقات در اثر آسیب به ساقه، گیاه علائمی مانند تولید غدههای هوایی کوچک در محل گرههای ساقه، پیچیدگی برگهای بالایی و رنگ ارغوانی در حاشیه برگها را نشان میدهد که ناشی از اختلال در انتقال مواد فتوسنتزی است.
اهمیت اقتصادی و خسارت شانکر ریزوکتونیایی
خسارت ناشی از شانکر ریزوکتونیایی میتواند متغیر باشد. اگرچه علامت پوست سیاه روی غدهها معمولاً اهمیت اقتصادی چندانی از نظر کاهش عملکرد مستقیم ندارد (مگر در موارد بسیار شدید یا برای مصارف بذری)، اما شانکرهای ایجاد شده روی ساقهها و جوانهها میتوانند منجر به کاهش تعداد بوتههای سبز شده، ضعف عمومی بوتهها، کاهش تعداد و اندازه غدهها و در نهایت کاهش عملکرد محصول شوند. در شرایط مساعد برای بیماری، خسارت میتواند قابل توجه باشد.
روشهای مبارزه با شانکر ریزوکتونیایی
مدیریت این بیماری نیز بر پایه ترکیبی از روشهای زراعی و شیمیایی استوار است:
اجتناب از کشت سیبزمینی آلوده
استفاده از غدههای بذری سالم و عاری از اسکلروتهای قارچ، اولین و مهمترین گام در پیشگیری از این بیماری است. قبل از کاشت، غدههای بذری باید به دقت بررسی شده و موارد آلوده حذف شوند.
ضدعفونی بذر قبل از کاشت
ضدعفونی غدههای بذری با قارچکشهای مناسب میتواند به طور مؤثری از آلودگی اولیه جوانهها و ساقههای جوان جلوگیری کند. قارچکشهایی نظیر:
- رورال تی اس (Rovral TS): ترکیبی از ایپرودیون و کاربندازیم.
- مانسرن (Monceren): حاوی ماده مؤثره پنسیکورون.
باید طبق دوز توصیه شده توسط شرکت سازنده و با رعایت اصول ایمنی مورد استفاده قرار گیرند.
اهمیت تناوب زراعی
از آنجایی که قارچ Rhizoctonia solani میتواند در خاک و روی بقایای گیاهی برای مدت طولانی زنده بماند، رعایت تناوب زراعی با گیاهان غیرمیزبان مانند غلات (گندم، جو) میتواند به کاهش جمعیت این قارچ در خاک کمک کند. تناوب حداقل ۳ ساله توصیه میشود.
کنترل شیمیایی در صورت بروز بیماری
در صورتی که بیماری در مزرعه مشاهده شود و علائم روی ساقهها در حال گسترش باشد، استفاده از قارچکش مانسرن (پنسیکورون) به میزان ۳ تا ۵ کیلوگرم در هکتار (بسته به شدت آلودگی) همراه با آب آبیاری میتواند در کنترل بیماری و جلوگیری از گسترش بیشتر آن مؤثر باشد. این اقدام باید با نظر کارشناس و در زمان مناسب انجام شود.
سایر اقدامات مدیریتی مانند بهبود زهکشی خاک، اجتناب از کاشت عمیق بذر و مدیریت صحیح آبیاری نیز میتواند به کاهش خسارت این بیماری کمک کند.

شانکر ریزوکتونایی
بیماری لکه موجی (آلترناریا) در سیبزمینی
بیماری لکه موجی، که در سطح بینالمللی با نام “Early Blight” شناخته میشود، یکی از بیماریهای برگی شایع در سیبزمینی است. عامل این بیماری قارچهایی از جنس Alternaria، به ویژه گونه Alternaria solani، هستند. این بیماری میتواند در شرایط مساعد، به خصوص در مناطق گرم و مرطوب، خسارت قابل توجهی به شاخ و برگ گیاه وارد کرده و در نتیجه منجر به کاهش فتوسنتز و عملکرد محصول شود.
شناسایی علائم بیماری لکه موجی
علائم بیماری لکه موجی معمولاً ابتدا روی برگهای پایینی و مسنتر گیاه ظاهر شده و سپس به سمت برگهای جوانتر گسترش مییابد. مشخصههای اصلی این بیماری عبارتند از:
- لکههای مشخص: لکههای ایجاد شده توسط این بیماری دارای ظاهری بسیار характерный هستند. آنها معمولاً گرد یا زاویهدار بوده و اندازهای از چند میلیمتر تا بیش از یک سانتیمتر دارند.
- دوایر متحدالمرکز: ویژگی بارز این لکهها، وجود دوایر متحدالمرکز تیرهتر در داخل آنها است که ظاهری شبیه به “سیبل تیراندازی” یا “امواج” به لکه میبخشد. به همین دلیل در فارسی به آن “لکه موجی” گفته میشود.
- هاله زرد رنگ: اغلب اطراف این لکهها، یک هاله زردرنگ (کلروتیک) مشاهده میشود که نشاندهنده تأثیر توکسینهای تولید شده توسط قارچ بر بافت سالم اطراف لکه است.
- گسترش بیماری: با پیشرفت بیماری، لکهها بزرگتر شده، به هم متصل میشوند و ممکن است بخش وسیعی از سطح برگ را بپوشانند. این امر منجر به خشک شدن، ریزش زودرس برگها و کاهش شدید سطح سبز گیاه میشود.
بیماری معمولاً از اواسط فصل رشد، زمانی که گیاه تحت استرسهایی مانند کمبود مواد غذایی، حمله آفات یا سایر بیماریها قرار دارد، یا پس از شروع غدهزایی که بخش زیادی از انرژی گیاه صرف پر کردن غدهها میشود، شدت بیشتری پیدا میکند. گاهی اوقات ممکن است علائم روی ساقه و حتی غدهها نیز مشاهده شود، اما خسارت اصلی مربوط به برگها است.
روشهای کنترل و پیشگیری از آلترناریا
اگرچه بیماری لکه موجی به ندرت به تنهایی مشکلآفرین حاد و نابودکننده است، اما کنترل بهموقع آن برای حفظ سلامت شاخ و برگ و دستیابی به عملکرد مطلوب ضروری است.
سمپاشی پیشگیرانه و محافظتی
- داکونیل (Daconil): یکی از قارچکشهای رایج و مؤثر برای پیشگیری و کنترل لکه موجی، داکونیل (حاوی ماده مؤثره کلروتالونیل) است. انجام سمپاشیهای پیشگیرانه و محافظتی با این قارچکش، به ویژه پس از عملیات خاکدهی پای بوته (کلتیواتور) و در صورت وجود شرایط مساعد برای بیماری (رطوبت بالا و دمای گرم)، میتواند به طور مؤثری بیماری را مهار کند. برنامه سمپاشی باید بر اساس پیشبینیهای هواشناسی و نظارت مستمر بر مزرعه تنظیم شود.
استفاده از قارچکش سیگنوم
- سیگنوم (Signum): این قارچکش ترکیبی (حاوی پیراکلواستروبین و بوسکالید) نیز نتایج بسیار خوبی در پیشگیری و کنترل بیماری لکه موجی از خود نشان داده است. استفاده از سیگنوم به میزان ۰.۶ کیلوگرم در هکتار میتواند به طور مؤثری از گسترش بیماری جلوگیری کرده و به حفظ سلامت گیاه کمک کند. این قارچکش دارای اثر سیستمیک موضعی و محافظتی است.
علاوه بر کنترل شیمیایی، رعایت اصول بهداشت زراعی مانند از بین بردن بقایای گیاهی آلوده پس از برداشت، تناوب زراعی با گیاهان غیرمیزبان و تغذیه متعادل و کافی گیاه برای افزایش مقاومت آن به بیماریها نیز در مدیریت بلندمدت لکه موجی مؤثر است.

پژمردگی فوزاریومی سیبزمینی: علل، علائم و درمان
پژمردگی فوزاریومی، که با نام علمی “Fusarium Wilt” شناخته میشود، یکی از بیماریهای مهم و رایج آوندی در سیبزمینی است و تقریباً در تمام مناطق عمده کشت این محصول در جهان، از جمله ایران، حضور دارد. این بیماری توسط گونههای مختلفی از قارچ Fusarium، به ویژه Fusarium oxysporum f.sp. tuberosi ایجاد میشود. خسارت اصلی این بیماری ناشی از مسدود شدن آوندهای چوبی گیاه و اختلال در انتقال آب و مواد غذایی است که منجر به پژمردگی و در نهایت مرگ بوته میشود.
علائم بیماری پژمردگی فوزاریومی
علائم پژمردگی فوزاریومی معمولاً پس از مرحله گلدهی سیبزمینی، زمانی که نیاز آبی گیاه بالاست و استرسهای محیطی افزایش مییابد، به طور واضحتری مشاهده میشوند. این علائم عبارتند از:
- پژمردگی و زردی برگها: اولین نشانهها غالباً به صورت زرد شدن و پژمردگی برگهای پایینی در یک سمت از ساقه یا در یک شاخه خاص ظاهر میشود. این پژمردگی ممکن است در ابتدا در ساعات گرم روز بیشتر نمایان باشد و در شب تاحدودی بهبود یابد، اما با پیشرفت بیماری دائمی میشود.
- رنگپریدگی بوتهها: بوتههای آلوده به طور کلی ظاهری ضعیف، رنگپریده و کمرشد پیدا میکنند.
- پوسیدگی کورتکس ریشه و قسمت پایین ساقه: با بررسی ریشه و طوقه گیاهان آلوده، میتوان علائم پوسیدگی خشک و قهوهای شدن بافت کورتکس را مشاهده کرد.
- ایجاد غدههای هوایی: گاهی در اثر انسداد آوندها و اختلال در انتقال مواد، گیاه اقدام به تولید غدههای کوچک در محل گرههای ساقه در بالای سطح خاک میکند که به آنها “غدههای هوایی” گفته میشود.
- تغییر رنگ آوندی (مشخصه اصلی): مهمترین و قطعیترین علامت برای تشخیص پژمردگی فوزاریومی، تغییر رنگ بافت آوندی (بافت چوبی مسئول انتقال آب) به رنگ قهوهای روشن تا تیره است. این تغییر رنگ با ایجاد یک برش طولی در ساقه، به ویژه در قسمتهای پایینی و نزدیک به سطح خاک، به راحتی قابل مشاهده است. رگههای قهوهای رنگ در مقطع عرضی ساقه نیز دیده میشوند.
- علائم روی غده: در صورت شدت بیماری، تغییر رنگ آوندی ممکن است تا غدهها نیز گسترش یابد و در محل اتصال استولون به غده، یک حلقه قهوهای رنگ در بافت آوندی غده مشاهده شود. همچنین، انتهای غده در محل اتصال به استولون ممکن است ظاهری آبسوخته، نرم و پوسیده پیدا کند که به آن “پوسیدگی انتهای ساقه” یا “Jelly End Rot” نیز گفته میشود، هرچند این علامت میتواند ناشی از عوامل دیگری نیز باشد.
شرایط تشدید کننده بیماری
بیماری پژمردگی فوزاریومی در شرایط آب و هوایی گرم و خاکهای با دمای نسبتاً بالا (۲۵ تا ۳۰ درجه سانتیگراد) شیوع و شدت بیشتری پیدا میکند. استرسهای محیطی مانند خشکی، کمبود مواد غذایی، فشردگی خاک و آسیبهای ناشی از نماتدها یا حشرات نیز میتوانند گیاه را به این بیماری حساستر کنند. قارچ عامل بیماری خاکزی است و میتواند از طریق زخمهای موجود در ریشه یا ساقه وارد گیاه شود.
تشخیص قطعی پژمردگی فوزاریومی
همانطور که پیشتر اشاره شد، علامت کلیدی برای تشخیص این بیماری، مشاهده تغییر رنگ قهوهای در سیستم آوندی ساقه است. این تغییر رنگ نشاندهنده حضور میسلیوم قارچ و واکنش دفاعی گیاه در آوندهاست. در غدههای آلوده نیز، مشاهده حلقه آوندی قهوهای رنگ در نزدیکی محل اتصال به استولون میتواند تأییدی بر بیماری باشد. برای تشخیص دقیقتر گونه قارچ، ممکن است نیاز به آزمایشهای آزمایشگاهی باشد.
درمان و پیشگیری از پژمردگی فوزاریومی
کنترل پژمردگی فوزاریومی به دلیل ماهیت خاکزی بودن عامل بیماری و ورود آن به سیستم آوندی گیاه، دشوار است. بنابراین، تأکید اصلی بر روشهای پیشگیرانه و مدیریتی است:
- استفاده از غدههای بذری سالم: اطمینان از سلامت بذر و عدم آلودگی آن به قارچ فوزاریوم بسیار حیاتی است.
- تناوب زراعی: رعایت تناوب زراعی طولانی مدت (حداقل ۴-۵ سال) با گیاهان غیرمیزبان مانند غلات، میتواند به کاهش جمعیت قارچ در خاک کمک کند.
- مدیریت بقایای گیاهی: حذف و از بین بردن بقایای گیاهی آلوده پس از برداشت محصول برای جلوگیری از انتقال آلودگی به فصل بعد ضروری است.
- بهبود شرایط خاک: اصلاح خاک از نظر مواد آلی، زهکشی مناسب و جلوگیری از فشردگی خاک میتواند به سلامت ریشه و کاهش استرس گیاه کمک کند.
- کنترل شیمیایی:
- رورال تی اس (Rovral TS): استفاده از این قارچکش (ترکیب ایپرودیون و کاربندازیم) به میزان حدود ۵ کیلوگرم در هکتار همراه با آبیاری، به ویژه در اوایل فصل و به صورت پیشگیرانه یا در مراحل اولیه مشاهده علائم، میتواند در کاهش شدت بیماری مؤثر باشد.
- فوزار (Fozar): این محصول که احتمالاً یک قارچکش یا محرک رشد با خاصیت القای مقاومت است، توصیه شده که در اوایل بروز بیماری به میزان ۳ تا ۵ لیتر در هکتار همراه با آبیاری استفاده شود. (توجه: اطلاعات دقیقتر در مورد ترکیب و نحوه اثر “فوزار” باید از منابع معتبر یا تولیدکننده دریافت شود).
مدیریت تلفیقی شامل رعایت بهداشت زراعی، استفاده از ارقام مقاومتر (در صورت وجود)، بهبود شرایط رشد گیاه و در صورت لزوم استفاده هدفمند از ترکیبات شیمیایی، بهترین راهکار برای مقابله با پژمردگی فوزاریومی است.
نتیجهگیری
حفظ سلامت محصول سیبزمینی از مزرعه تا انبار، نیازمند شناخت دقیق چالشها و بهکارگیری راهکارهای مدیریتی هوشمندانه است. بیماریهایی نظیر اسکب معمولی، شانکر ریزوکتونیایی، لکه موجی آلترناریا و پژمردگی فوزاریومی، هر یک با ویژگیها و خسارات خاص خود، میتوانند عملکرد و کیفیت این محصول استراتژیک را به طور جدی تحت تأثیر قرار دهند. همانطور که در این مقاله به تفصیل بررسی شد، مدیریت مؤثر این بیماریها متکی بر یک رویکرد یکپارچه است که شامل انتخاب ارقام مقاوم، رعایت تناوب زراعی، مدیریت صحیح آبیاری و رطوبت خاک، استفاده از غدههای بذری سالم و عاری از آلودگی، و در صورت لزوم، کاربرد هدفمند و بهموقع ترکیبات شیمیایی و کودهای مناسب میباشد. آگاهی کشاورزان و کارشناسان از چرخه زندگی عوامل بیماریزا، شرایط مساعد برای گسترش آنها و علائم دقیق هر بیماری، امکان تشخیص زودهنگام و اتخاذ تصمیمات مدیریتی صحیح را فراهم میآورد. با سرمایهگذاری بر دانش فنی و اجرای دقیق اصول پیشگیری و کنترل، میتوان خسارات ناشی از این بیماریها را به حداقل رساند و به تولید پایدار و اقتصادی سیبزمینی دست یافت.

فوزاریومی